چند سال پیش، آی بی ام تصمیم گرفت که تولید یکی از قطعات کامپیوترهایش را به ژاپنیها بسپارد.
همیشه به این دو نفر گوش کن:
١)فرد با تجربه ٢)معلم خوب
جمله ” اوکی ، بازم دست درد نکنه ” همون مودبانه ی خاک تو سرت ، بازم به هیچ دردی نخوردیه !!
.
.
.
.
نصف ایرانیا گوگل رو واسه جستجو مطالب مورد نظرشون استفاده می کنن !
نصف دیگه هم واسه اینکه ببینن اینترنتشون وصله یا نه !
.
.
.
.
یارو میره هارد بخره میگه هارد ۳۲۰ میخوام . بنده خدا هارد ۲۰۰ میاره !!
یارو بهش میگه گفتم ۳۲۰ . بنده خدا میگه : ناراحت نباش جا وا می کنه !!
.
.
.
ادامه مطلب ...راههای اذیت کردن دوست دخترها. پسرا اینا رو حفظ کنید و در مواقع نیاز به کار ببندید.
- هروقت به موبایل شما زنگ زد و مشغول تعریف کردن وقایع روزانه اش بود(که معمولا این کار را با افزایش شاخ و برگ و با آب و تاب دادن به آن انجام میدهد) صحبت هایش را قطع کرده و اعلام نمایید که پشت خطی دارید و لطف کند و 1 ساعت دیگر تماس بگیرد !
- هر وقت خواستید وی را سوار ماشین کنید با استفاده از عطر زنانه مادر و یا خواهر محترمتان فضای ماشین را عطر آگین کنید و هنگامی که ازتان پرسید این بوی چیست شروع به تناقض گویی کنید تا تصور کند رقیب دارد!(مسلماً این عمل بسیار غیر انسانی است و تنها در صورتی این کار را انجام دهید که مطمئن شوید بعد ها ناحیه ای از وجود شما به نام وجدان شروع به خارش و درد نخواهد کرد)
- دائماً اسم وی را اشتباهی صدا کنید (مثلاً اگر اسمش سارا است او را شیما صدا بزنید تا هر گونه امکان اشتباه اعم از لپی و ... به ذهنش خطور نکند و به شک بیفتد که رقیب دارد).اگر هم پرسید شیما کیست بگویید دوست دختر قبلی ام که تیریپی لاو گونه با او داشتم !
چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.
آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شکایت از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می کرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست که برای خود قهوه بریزند.
روی میز لیوان های متفاوتی قرار داشت; شیشه ای، پلاستیکی، چینی، بلور و لیوان های دیگر. وقتی همه دانشجوها قهوه هایشان را ریخته بودند و هر یک لیوانی در دست داشت، استاد مثل همیشه آرام و با مهربانی گفت…
بچه ها، ببینید؛ همه شما لیوان های ظریف و زیبا را انتخاب کردید و الان فقط لیوان های زمخت و ارزانقیمت روی میز مانده اند.
دانشجوها که از حرف های استاد شگفت زده شده بودند، ساکت بودند و استاد حرف هایش را به این ترتیب ادامه داد: «در حقیقت، چیزی که شما واقعا می خواستید قهوه بود و نه لیوان. اما لیوان های زیبا را انتخاب کردید و در عین حال نگاه تان به لیوان های دیگران هم بود. زندگی هم مانند قهوه است و شغل، حقوق و جایگاه اجتماعی ظرف آن است. این ظرف ها زندگی را تزیین می کنند اما کیفیت آن را تغییر نخواهند داد.
البته لیوان های متفاوت در علاقه شما به نوشیدن قهوه تاثیر خواهند گذاشت، اما اگر بیشتر توجه تان به لیوان باشد و چیزهای با ارزشی مانند کیفیت قهوه را فراموش کنید و از بوی آن لذت نبرید، معنی واقعی نوشیدن قهوه را هم از دست خواهید داد. پس، از حالا به بعد تلاش کنید نگاه تان را از لیوان بردارید و در حالیکه چشم هایتان را بسته اید، از نوشیدن قهوه لذت ببرید.»
یه بار تو تاکسی از سر حجب و حیا خودمُ چسپوندم به در نخورم به دختره. دختره گفت آقا این مسخره بازی ها چیه درست مثل آدم بشین دیگه!!!! آدم نمیدونه باید چیکا کنه ... بـــه خــــُـُـُدا
یارو شب خواب میبینه تو بازی کامپیوتری زنشو کشته، بیدار میشه میبینه زنش کنارش خوابیده میگه: خاک تو سرم یادم رفت save کنم
در کارتونهای زمان بچگیمون
تارزان لخت بود،
سیندرلا 12 شب به بعد میومد خونه،
پینوکیو دروغ میگفت،
بتمن با سرعت بالای 300 مایل بر ساعت رانندگی میکرد
سفیدبرفی تویدیه خونه با هفت تا مرد زندگی میکرد
و پاپای پیپ میکشید و تاتــــو داشت...
پس تقصیر ماها نیست.الگوهامون مورد داشتن
تو کلاس آئین نامه سرهنگه پرسید: کی میدونه کجا دور زدن ممنوعه؟
یکی دستشو بلند کرد وگفت:
"تورفاقت"!
رمز موفقیت ام رو چند سال پیش عوض کردم الان هر کاری میکنم یادم نمیاد.
همیشه دوس داشتم یه دوس دختر چادری داشته باشم تا وقتی من میبینه یهو هوول بشه چادرو بکشه رو سرش بگه خاک به سرم اقامون اومد
حال معنوی عجیبی داره
خورشید خجالت زده شد روز غدیر / در رشک رخ نبی و سیمای امیر
پس چهره برافروخت به ذکر صلوات / تفسیر بشد وگرنه آن دم تکویر
.
.
.
آغاز علی بود و علی حُسن ختام / او اول و آخر است به دین اسلام
در عید غدیرخم فرستد صلوات / هر کس که و را علی ولی گشت و امام
.
.
.
امید خدا به ما نویدی بدهد / در عید غدیر اجر مزیدی بدهد
از برکت ذکر یاعلی و صلوات / حق با فرجش بر همه عیدی بدهد
.
.
.
الحق که تو آن علی ولی اللهی
از اسرار خداوند جهان آگاهی
آغاز ولایتت فرستم صلوات
دانم ز عنایتت غمم می کاهی
ادامه مطلب ...سال روز پیوند مظهر احسان و جود با دردانه زیور عالم
یاس آل محمد صلی الله علیه و آله مبارک باد . . .
.
چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان
خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان
شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان
لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان . . .
.
امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد
کشتی عصمت ، نا خدا را سوی ساحل می برد
مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد
انسان کامل را ببین ، با خود مکمل می برد . . .
ادامه مطلب ...روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:
حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است.
عدهای قانون را «پیاده» میکنند که خود «سوار» شوند.
ادامه مطلب ...