ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
بیست و هفت دی 1411
آییننامه جدید استفاده اختصاصی از اتومبیلهای دولتی اعلام شد. در این آییننامه آمده است: نظر به اینکه استفاده از اتومبیلهای دولتی، موجب نوعی سردرگمی و ناهماهنگی شده است، لذا براساس آییننامه جدید استفاده اختصاصی از اتومبیلهای دولتی بجز در موارد زیر اکیداً ممنوع است:
1- استفاده برای خرید روزانه منزل، شامل : نان ( فقط تافتون) ماست، سبزی، میوه، گوشت، (مرغ و ماهی و ...)
2- گردشهای عصر پنجشنبه، ظهر و عصر جمعه.
3- رساندن فرزندان به مدرسه (حداکثر سه فرزند)
4- و غیره!!
بیست و هشت دی 1411
روابط عمومی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کتابی در 5000 صفحه منتشر کرد. این کتاب مجموعه مقالات روزنامه کیهان در نقد «معاون سینمایی! وزارت ارشاد» است که در 50 سال اخیر در آن روزنامه چاپ شدهاست!
لازم به توضیح است که روابط عمومی فوقالذکر به علت نداشتن بودجه کافی برای خرید کاغذ، فقط قسمتی از مقالات کیهان را در این کتاب چاپ کرده و در مقدمه کتاب وعده داده است که بقیه مقالات را همراه با پاسخ انتقادات، در سالهای آتی منتشر خواهد کرد.
«لوده»
بیست و نه دی1411
پرفسور بتی مودی ( محمودی سابق) نویسنده معروف آمریکایی و برنده جایزه ادبی نوبل، در یک بیمارستان روانی درگذشت. وی در وصیتنامه خود نوشته است که مطالب اولین کتابش را که درباره فرهنگ ایرانیان بوده است، از دفتر خاطرات سفر مادربزرگش به آفریقای جنوبی، کش رفته است.
30 دی 1411
در پی دستور اکید وزارت امور مهد کودک و دانشگاه (آموزش و پرورش و آموزش عالی سابق!) مبنی بر ممنوعیت اخذ هرگونه شهریه یا خودیاری از اولیای دانشآموزان، مدیر یکی از مدارس دولتی به اتهام قبول 4 بسته گچ تحریر اهدایی از سوی یکی از عوامل شناخته شده ضد آموزش رایگان، از کار برکنار شد و گچ تحریر مکشوفه به یکی از مدارس غیرانتفاعی اهدا گردید! شایان ذکر است که اخیراً عدهای از افراد مجهولالهویه به منظور زیر سؤال بردن اصول آموزشی رایگان، دست به این جور کارها میزنند.
***
سازگارها...!
از گرانجانی همیشه با گرانی ساختیم
نیمه جان گشتیم و با این نیمهجانی ساختیم
مثل مرتاضان هندی روز و ماه و سال را
لب فرو بستیم و با بیآب و نانی ساختیم
کاخ و ویلاهای عالی، باغهای باصفا
جمله را دیدیم و با بیخانمانی ساختیم
چند روزی با حقوق و مابقی برج را
با چنان سگدو زدنهایی که دانی ساختیم
کاسبان را غالباً بیرحم و اخمو یافتیم
با ترشرویی و نرخ آن چنانی ساختیم
نسیه از بقال و قرض و قوله از همسایگان
الغرض اینگونه با دنیای فانی ساختیم
هرکه آمد چند روزی وعدهای فرمود و رفت
با سخنرانی و با نطق چاخانی ساختی
***
رباعیات
رفتم به مطب از پی سیتی اسکن
با دفتری از بیمه، ولی بیاسکن
دکتر نگهی کرد به من از سر خشم
گفتا که: علاج تو نگردد ممکن!
**
رفتم نخود و پسته و کشمش بخرم
از قیمت آن دود بر آمد ز سرم
تا چانه زدم، خورد به من اردنگی
چندی است گرفتار، به درد کمرم!
*
در غرفه اجناس وطن رفتم دوش
پر بود ز مشتری ولیکن خاموش
بر جدول قیمت چو نظر افکندم
دیدم که شده بهای مصرف مخدوش!
*
در خواب، پریشانترم از بیداری
گردیده نصیب من ملالت باری
هرچند که خوشحسابم از نوسازی
مستأصلم از عوارض و خودیاری!
باید اینجا وسطِ خاطره ها گریه کنم
سرِ هر جمله که میگفت بیا گریه کنم
باید امشب بروم ، مست کنم تا خود صبح
تا که فارق شوم از اشک و صدا ، گریه کنم
دلِ من تنگ که نه ، خُرد شد از رفتنِ تو
لحظه گشتِ بدِ این خاطره را گریه کنم
ثانیه محوِ سکوت است در اندیشه ی تو
من برای غمِ این ثانیه ها گریه کنم
بیدلی گفت خدا مظهرِ تنهایی هاست
پس از امشب جای هر ذکر و دعا گریه کنم
کارِ من نیست شناسایی ی راز گل سرخ
شاید این است فقط قافیه را گریه کنم
سلام
اقا من این اهنگتو میخوام
تورو خدا بهم بدید
اینجا صداے پا زیاد مـــے شنومـــ
امـــا ...
هـیچکدامـــ تـــ♥ــــو نیستــــے
"دلــ♥ـــم "
خوش کردهـ خودش را بهـ این فکر
کهـ شاید " پا برهـنهـ " بیایے
عبرت چه واژه زیبا اما غریبی است...
شنیدم آنانکه از گذشته خود عبرت نمی گیرند
چاره ای جز تکرار آن ندارند
و آنجا بود که فهمیدم
چرا زندگی ما تکراری است
گفتند عینک سیاهت را بردار
دنیا پر از زیبایست!!!
عینکم را برداشتم....
وحشت کردم از هیاهوی رنگها
عینکم را بدهید
میخواهم به دنیای یک رنگم پناه ببرم...
پرسیدم از گل سرخ در سینهات چه داری ؟
بر گونههای سرخت داغ غم که داری؟
خوش میتراود از تو عطر هوای مستی،
من عاشق تو هستم تو عاشق که هستی؟
گل با تبسمی گفت: ای یار دل شکسته
این شرم سرخ عشق است بر گونهام نشسته
این راز شور عشق است ،یک راز جاودانی
بی عاشقی حرام است هر لحطه زندگانی
نوشت "قم حا "
همه به او خندیــــــــــــــــدند !!
گریــــــــــــــــــــــست ، گفت به "غم ها " یم نخندید ،
که هر جور نوشته شود درد دارد ،
از ته به سر بخوان تا مــــــــن آن روزها را بشناسی .. .! !
سلام
من دوباره اومدم
میگم تعریف از خود نباشه من الان تو پرایدم دارم پسته میخورم
میگم منم از این آهنگت میخوام؟
از کدوم سایت برداشتی؟