تفریح و سرگرمی

این وبلاگ برای شاد کردن امدست نی برای .....

تفریح و سرگرمی

این وبلاگ برای شاد کردن امدست نی برای .....

طنز؛ ۲۰ سال بعد در این ایام!

بعضی اوقات آدم فکر می‌کند مملکت اصلا تکان خورده و ما زیاد توقع داریم برخی چیزها را نبینیم داستان گرانی و آجیل و جنس وطنی و زیرمیزی انگار یک ریشه تاریخی دارد؛ البته پیش بینی گل آقا از 40 سال بعد خودش حکایت دیگری است!

بیست و ششم دی 1411

سازمان بسیج اقتصادی بدین وسیله به اطلاع کلیه کلکسیونرها می‌رساند که این سازمان به مناسبت گذشت چهار دهه از زمان ابطال دفترچه بسیج اقتصادی، اقدام به چاپ یکسری «کوپن یادگاری» کرده است. این کوپنها که بر رویشان تصاویری از محصولات غذایی و بهداشتی آن دوره مانند مرغ، پنیر، پودر رختشویی و ... نقش بسته است، در چهار رنگ عرضه می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند برای آشنایی فرزندانشان با تصویر اجناس نامبرده، این کوپنها را توسط عوامل فروش و توزیع در اطراف تمامی فروشگاههای زنجیره‌ای تهیه فرمایند!
تبریز- «سالار فتاح قاضی»
ادامه مطلب از دس ندید

بیست و هفت دی 1411

آیین‌نامه جدید استفاده اختصاصی از اتومبیلهای دولتی اعلام شد. در این آیین‌نامه آمده است: نظر به اینکه استفاده از اتومبیلهای دولتی، موجب نوعی سردرگمی و ناهماهنگی شده است، لذا براساس آیین‌نامه جدید استفاده اختصاصی از اتومبیلهای دولتی بجز در موارد زیر اکیداً ممنوع است:

1-‌ استفاده برای خرید روزانه منزل، شامل : نان ( فقط تافتون) ماست، سبزی، میوه، گوشت، (مرغ و ماهی و ...)

2-‌ گردشهای عصر پنجشنبه، ظهر و عصر جمعه.

3-‌ رساندن فرزندان به مدرسه (حداکثر سه فرزند)

4-‌ و غیره!!

بیست و هشت دی 1411

روابط عمومی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کتابی در 5000 صفحه منتشر کرد. این کتاب مجموعه مقالات روزنامه کیهان در نقد «معاون سینمایی! وزارت ارشاد» است که در 50 سال اخیر در آن روزنامه چاپ شده‌است!

لازم به توضیح است که روابط عمومی فوق‌الذکر به علت نداشتن بودجه کافی برای خرید کاغذ، فقط قسمتی از مقالات کیهان را در این کتاب چاپ کرده و در مقدمه کتاب وعده داده است که بقیه مقالات را همراه با پاسخ انتقادات، در سالهای آتی منتشر خواهد کرد.

«لوده»

بیست و نه دی1411

پرفسور بتی مودی ( محمودی سابق) نویسنده معروف آمریکایی و برنده جایزه ادبی نوبل، در یک بیمارستان روانی درگذشت. وی در وصیتنامه خود نوشته است که مطالب اولین کتابش را که درباره فرهنگ ایرانیان بوده است، از دفتر خاطرات سفر مادربزرگش به آفریقای جنوبی، کش رفته است.

30‌ دی 1411

در پی دستور اکید وزارت امور مهد کودک و دانشگاه (آموزش و پرورش و آموزش عالی سابق!) مبنی بر ممنوعیت اخذ هرگونه شهریه یا خودیاری از اولیای دانش‌آموزان، مدیر یکی از مدارس دولتی به اتهام قبول 4 بسته گچ تحریر اهدایی از سوی یکی از عوامل شناخته شده ضد آموزش رایگان، از کار برکنار شد و گچ تحریر مکشوفه به یکی از مدارس غیرانتفاعی اهدا گردید! شایان ذکر است که اخیراً عده‌ای از افراد مجهول‌الهویه به منظور زیر سؤال بردن اصول آموزشی رایگان، دست به این جور کارها می‌زنند.
 
***

سازگارها...!
از‌ گرانجانی همیشه با گرانی ساختیم
نیمه جان گشتیم و با این نیمه‌جانی ساختیم
مثل مرتاضان هندی روز و ماه و سال را
لب فرو بستیم و با بی‌آب و نانی ساختیم
کاخ و ویلاهای عالی، باغهای باصفا
جمله را دیدیم و با بی‌خانمانی ساختیم
چند روزی با حقوق و مابقی برج را
با چنان سگدو زدنهایی که دانی ساختیم
کاسبان را غالباً بی‌رحم و اخمو یافتیم
با ترشرویی و نرخ آن چنانی ساختیم
نسیه از بقال و قرض و قوله از همسایگان
الغرض این‌گونه با دنیای فانی ساختیم
هرکه آمد چند روزی وعده‌ای فرمود و رفت
با سخنرانی و با نطق چاخانی ساختی

***
رباعیات

رفتم به مطب از پی سی‌تی اسکن
با دفتری از بیمه، ولی بی‌اسکن
دکتر نگهی کرد به من از سر خشم
گفتا که: علاج تو نگردد ممکن!
**
رفتم نخود و پسته و کشمش بخرم
از قیمت آن دود بر آمد ز سرم
تا چانه زدم، خورد به من اردنگی
چندی است گرفتار، به درد کمرم!
‌*
در غرفه اجناس وطن رفتم دوش
پر بود ز مشتری ولیکن خاموش
بر جدول قیمت چو نظر افکندم
دیدم که شده بهای مصرف مخدوش!
‌*
در خواب، پریشان‌ترم از بیداری
گردیده نصیب من ملالت باری
هرچند که خوش‌حسابم از نوسازی
مستأصلم از عوارض و خودیاری!

نظرات 8 + ارسال نظر
شادی پنج‌شنبه 10 اسفند 1391 ساعت 10:48 http://shadi-shadi.blogsky.com

باید اینجا وسطِ خاطره ها گریه کنم

سرِ هر جمله که میگفت بیا گریه کنم

باید امشب بروم ، مست کنم تا خود صبح

تا که فارق شوم از اشک و صدا ، گریه کنم

دلِ من تنگ که نه ، خُرد شد از رفتنِ تو

لحظه گشتِ بدِ این خاطره را گریه کنم

ثانیه محوِ سکوت است در اندیشه ی تو

من برای غمِ این ثانیه ها گریه کنم

بیدلی گفت خدا مظهرِ تنهایی هاست

پس از امشب جای هر ذکر و دعا گریه کنم

کارِ من نیست شناسایی ی راز گل سرخ

شاید این است فقط قافیه را گریه کنم

hasan پنج‌شنبه 10 اسفند 1391 ساعت 11:25 http://123-pic.blogfa.com

سلام
اقا من این اهنگتو میخوام
تورو خدا بهم بدید

شادی پنج‌شنبه 10 اسفند 1391 ساعت 17:04 http://shadi-shadi.blogsky.com

اینجا صداے پا زیاد مـــے شنومـــ

امـــا ...

هـیچکدامـــ تـــ♥ــــو نیستــــے

"دلــ♥ـــم "

خوش کردهـ خودش را بهـ این فکر

کهـ شاید " پا برهـنهـ " بیایے

شادی پنج‌شنبه 10 اسفند 1391 ساعت 17:08 http://shadi-shadi.blogsky.com

عبرت چه واژه زیبا اما غریبی است...
شنیدم آنانکه از گذشته خود عبرت نمی گیرند
چاره ای جز تکرار آن ندارند
و آنجا بود که فهمیدم
چرا زندگی ما تکراری است

شادی شنبه 12 اسفند 1391 ساعت 10:19 http://shadi-shadi.blogsky.com

گفتند عینک سیاهت را بردار
دنیا پر از زیبایست!!!
عینکم را برداشتم....
وحشت کردم از هیاهوی رنگها
عینکم را بدهید
میخواهم به دنیای یک رنگم پناه ببرم...

شادی شنبه 12 اسفند 1391 ساعت 12:37 http://shadi.shadi.blogsky.com

پرسیدم از گل سرخ در سینه‌ات چه داری ؟
بر گونه‌های سرخت داغ غم که داری؟
خوش می‌تراود از تو عطر هوای مستی،
من عاشق تو هستم تو عاشق که هستی؟
گل با تبسمی گفت: ای یار دل شکسته
این شرم سرخ عشق است بر گونه‌ام نشسته
این راز شور عشق است ،یک راز جاودانی
بی عاشقی حرام است هر لحطه زندگانی

شادی شنبه 12 اسفند 1391 ساعت 20:06 http://shadi.shadi.blogsky.com

نوشت "قم حا "
همه به او خندیــــــــــــــــدند !!

گریــــــــــــــــــــــست ، گفت به "غم ها " یم نخندید ،
که هر جور نوشته شود درد دارد ،
از ته به سر بخوان تا مــــــــن آن روزها را بشناسی .. .! !

سحر سه‌شنبه 15 اسفند 1391 ساعت 20:20 http://dutamun.mihanblog.com

سلام

من دوباره اومدم

میگم تعریف از خود نباشه من الان تو پرایدم دارم پسته میخورم


میگم منم از این آهنگت میخوام؟

از کدوم سایت برداشتی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد