تفریح و سرگرمی

این وبلاگ برای شاد کردن امدست نی برای .....

تفریح و سرگرمی

این وبلاگ برای شاد کردن امدست نی برای .....

تصاویری زیبا و دیدنی از شهر شیکاگو

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجونSaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجونSaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجونSaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

نظرات 5 + ارسال نظر
هنگامه جمعه 15 دی 1391 ساعت 00:04

شهر زیبایی باید رفت ا ز نزدیک دید

اره....
حتما برو من که رفتم خیلی زیبا بود......
محسور شدم.....

هنگامه جمعه 15 دی 1391 ساعت 00:05

اون تصویر پیچ و تاب داره خوشگل بود

خیلی ساختمون زیباییه.....

مهرامیز شنبه 16 دی 1391 ساعت 10:25 http://www.mehramiz.blogfa.com

فرشته تصمیمش را گرفته بود. پیش خدا رفت و گفت:

خدایا، می خواهم زمین را از نزدیک ببینم. اجازه می خواهم و مهلتی کوتاه. دلم بی تاب تجربه ای زمینی است.

خداوند درخواست فرشته را پذیرفت.

فرشته گفت: تا بازگردم بال هایم را اینجا می سپارم؛ این بال ها در زمین چندان به کار من نمی آید.

خداوند بالهای فرشته را بر روی پشته ای از بال های دیگر گذاشت و گفت: بال هایت را به امانت نگاه می دارم، اما بترس که زمین اسیرت نکند، زیرا که خاک زمینم دامنگیر است.

فرشته گفت: بازمی گردم، حتما بازمی گردم. این قولی است که فرشته ای به خداوند می دهد.

فرشته به زمین آمد و از دیدن آن همه فرشته ی بی بال تعجب کرد. او هر که را می دید، به یاد می آورد. زیرا او را قبلا در بهشت دیده بود. اما نمی فهمید چرا این فرشته ها برای پس گرفتن بالهایشان به بهشت بر نمی گردند.

روزها گذشت و با گذشت هر روز فرشته چیزی را از یاد برد. و روزی رسید که فرشته دیگر چیزی از آن گذشته ی دور و زیبا به یاد نمی آورد؛ نه بالش را و نه قولش را.

فرشته فراموش کرد. فرشته در زمین ماند.

فرشته هرگز به بهشت برنگشت.



عسلم شنبه 16 دی 1391 ساعت 22:57

خیلی آموزنده بود

خواهش میکنم

هنگامه پنج‌شنبه 21 دی 1391 ساعت 04:25

ای پسر بد تو رفتی و من و نبردی

گریه شدید

ایشا الله دفعه بعد............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد