با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم. دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!
تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!
بعد از چند ساعت عمل بچم به دنیا اومده با کلی ذوق به بابام نشونش می دم.میگه بچته؟؟؟!! میگم پَــــ نَ پَــــ اینو الان از اینترنت دانلود کردم نسخه آزمایشیه واسه تست تا اصلش بیاد!!!
دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟ میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!
به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد…
ادامه مطلب ...نشسته بود داشت تلویزیون میدید که یهو مرگ اومد پیشش …
مرگ گفت : الان نوبت توئه که ببرمت …
مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا …
مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست.طبق لیست من الان نوبت توئه
مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …
مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره…
توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت…
مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست
و منتظر شد تا مرگ بیدار شه …
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت !
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم !
نتیجه اخلاقی:
سر هرکسی رو میشه کلاه گذاشت… الا سر مرگ….
سر مرگ رو تابحال هیچ کس نتونسته کلاه بگذاره… بیاییم با زنده ها هم …
منصفانه رفتار کنیم تا به وقت رسیدن مرگ هم منصفانه بپذیریم
که وقت رفتمونه و بی جهت تلاش مذبوحانه نکنیم !
این روزها که امتحانات دانشجویان تمام شده است، کم نیستند کسانی که از ترس مشروطی و مشکلات دیگر، به هر دری میزنند تا دل استاد را به رحم بیاورند.
خبرگزاری دانشجو: حکایت استاد و دانشجو از آن حکایتهای پندآموزی است که عموماً از آن اطلاع داریم. در این بین از روشهای مختلفی برای کسب نمره استفاده میشود که ناشیانهترین راه، همان درس خواندن است که هم کودکانه بوده و هم وقتگیر است و مخصوص بچههای لوس!
دانشجو اگر دانشجو باشد، همه تلاش خود را میکند تا در روز امتحان، با استفاده از زور بازو (جهت در دست گرفتن خودکار) و توان ذهنی (جهت روانی طبع و نوشتن بعضی موارد خاص!) نمره خودش را از استاد بگیرد و بیخودی درس نخواند.
در این بین روشهای مختلفی برای کسب نمره وجود دارد که چند نمونه آن در زیر نمایش داده میشود:
نه تنها پیرهن از چین میاریم
که اقلامی خفن تر از چین بیاریم
برای رفع مشکل از جوانان
در این فکریم که چی از چین بیاریم!
دکانها مملو از پوشاک چینی است
از این پس رختکن از چین بیاریم
چراغ مه شکن وقتی نداریم
چراغ مه شکن از چین بیاریم!
گلاب قمصر کاشان گران است
بیا مُشک خُتن از چین بیاریم
به هر صورت به سود ماست کلا
اگر حتی لجن از چین بیاریم
به جای رستم دستان و سهراب
فامیل های جومونگ از چین بیاریم
پر طاووس در دنیا گران است
دماغ کرگدن از چین بیاریم
اگر با زلزله تهران فرو ریخت
بدم نیست یک پکن از چین بیاریم
دهنها خسته شد از نطقهامان
یدک باید، دهن از چین بیاریم
ترقه، فشفشه، باروت، موشک
خطرناکه حسن! از چین بیاریم
خلاصه جنس کشور گشته چینی
فقط مانده وطن از چین بیاریم
بیا تا دست یکدیگر بگیریم
و سر تا پا بدن از چین بیاریم
ولی، شاید، اگر، داریم، اما
یقینا، واقعا از چین بیاریم
خلاصه منفعت فعلا در این است
تا هر چی که بخواین از چین بیاریم
یا
رب بده که پول فراوانم آرزوست
بیمارم و هزینه ی درمانم
آرزوست
هم پول باز کردن رگ های بسته
ام
هم پول ارتو دنسی دندانم
آرزوست
یارانه می دهند و به جایی نمی
رسد
یارانه ای ملس نه چو الانم
آرزوست
یک دست، بال جوجه و دستی به
تنگ دوغ
یعنی که دوغ و جوجه ی ارزانم
آرزوست
از بس که حال جیب من این روزها
بد است
فعلاَ خرید یک کش تنبانم
آرزوست
از کاله جوش و اشکنه بدجور
دلخورم
آن قیمه های خوشگل مامانم
آرزوست
ازدست نیش و طعنه ی مادر زنم
مدام
آوارگی کوه و بیابانم آرزوست
خواهر زنم همیشه به من اخم می
کند
خواهر زنی چو پسته ی خندانم
آرزوست
...
رفتن به کیش و قشم و دبی را که
بی خیال
یک جمعه ای گذر به لواسانم
آرزوست