خدایا! همه ی جدایی ها را مثل جدایی نادر از سیمین عاقبت به خیر بگردان!
خدایا! به آن هایی که سینما
را محل فساد می دانند راهی برای دل کندن از این محل فساد نشان بده!
خدایا! به هنرمندان بیاموز که
برای هنرمند شدن سیگار کشیدن لازم است اما کافی نیست!
خدایا! اگر جایزه ای
مانده که اصغر فرهادی هنوز نگرفته باشد، آن را برای من ذخیره بفرما!
خدایا! بچه هایی که با
پدر و مادرشان قهر می کنند را به راهی جز خوانندگی هدایت بفرما!
خدایا! به جهت کساد
نشدن کار ما طنزنویس ها، طول عمر به برخی از مسئولین عنایت بفرما!
خدایا! هوا را از من بگیر اینترنت را نه!
ادامه مطلب ...
دخترها
توی ماهیتابه روغن می ریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن می
کنن
تخم مرغ ها رو میشکنن و همراه نمک توی
ماهیتابه می ریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان
می کنن
پسرها
توی کابینت های بالایی آشپزخونه دنبال
ماهیتابه می گردن
توی کابینت های پایینی دنبال ماهیتابه
می گردن و بالاخره پیداش می کنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز می ذارن
توی ماهیتابه روغن می ریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ می گردن
پسرها:
1- با ماشین میرن به بانک، پارک میکنن، میرن دم دستگاه عابر
بانک.
2- کارت رو داخل دستگاه میذارن.
3- کد رمز رو میزنن، مبلغ
درخواستی رو وارد میکنن.
4- پول و کارت رو میگیرن و میرن.
دخترها:
1- با ماشین
میرن دم بانک.
2- به خودشون عطر میزنن.
3- احتمالاً موهاشون رو هم چک
میکنن.
4- در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن.
5- در پارک کردن
ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن
*هنگامی که کارنامه ها را می
دادند:
پسرها شدیدا به خاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته
گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون ولی دخترها هیچی نمی شدند. چون قرار بود در
آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود.
*وقتی پدر خانواده شب به منزل می
آمد:
پسرها فرار می کردند و یه گوشه ای می خزیدند تا چوقولی های
مادر، کار دست شان ندهد، ولی دخترها به بغل پدر می پریدند و چپ و راست قربون صدقه
می شنیدند.
زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد
آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش
بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود
باش
باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟
دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش
نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی
؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان
گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده
درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی
میکنم، چه بلائی سر من میاری!
برترین ها: فقط یه ایرانی میتونه 2
سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه!
فقط یه
ایرانی میتونه وقتی میره مهمونی فوری از صاحبخانه بپرسه اینجا متری چند ؟؟؟
فقط یه
ایرانی میتونه کمتر ازیک سال بعد از مهاجرتش به یه کشور دیگه، زبان یاد بگیره، وارد
دانشگاه بشه، تازه شاگرد اول کلاس هم بشه!
فقط یه
ایرانی میتونه ماشین خودشو با ریموت قفل کنه, ولی بعدش 4 تا دستگیره رو امتحان کنه
که ببیــنـه قفل شده یا نه!
فقط یه
ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه اِاا رفت رو پیغامگیرشون و
سریعاً تلفن رو قطع کنه !!!
فقط یه
ایرانی میتونه وقتی میره عید دیدنی بعد از خوردن دو کاسه آجیل و شیرینی و انواع
تنقلات پرکالری و در ادامه خوردن شام با مخلفات موقعی که به خوردن نوشابه یا دوغ
میرسه جهت حفظ سلامتی دوغ رو انتخاب میکنه!
رئیس: نفس، باقلوا، نون شیرمال، ای جونم، صدام کن که دوباره/ بیام با یه اشاره، همیشه در جلسه است، امضایش از طلا بیشتر می ارزد، هر چند در اداره رئیس است در منزل مرئوس است، ارباب حقوق ها، رب النوع مرخصی، وام دونی، آنچه برای ما آرزوست برای او خاطره است.
کارمند: پدیده ای که اهل منزل او را شکل عابر بانک می بینند، شکست ناپذیر، جان سخت، مدیران در کار کشیدن از آن ها یک تلقی نباتی گیاهی دارند، دونده استقامت، نوع مذکرش اغلب حامی مالی دانشگاه آزاد هم هست، نوع «بُن» دارش هم موجود است، جنبنده ای که هر روز 6 صبح باید از خانه برود، جوان ها می پسندند، خانواده ها دوستش دارند، از باجناق بدش می آید، از قرمه سبزی خوشش می آید، موجودی که اگر سی سال کار کند تازه می فرستند تو صف نان سنگک بایستد، ورژن بازنشسته اش در پارک ها یافت می شود، منو سر لج ننداز میرم زن می گیرم/ چی گفتی؟!
۱ـ در مواقع بیکاری مشغول قتل عام ایام هستم
.
۲ـ در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد .
۳ـ چشمانش شور بود
اما خودش بی نمک .
۴ـ هیچکس گرسنه نیست ، همه روزی چند وعده گول می خورند
.
۵ـ برای به هدف رسیدن باید رسیده شد .
۶ـ فردای کشورهای عقب افتاده
، دیروز کشورهای متمدن است .
| |
|
یارو میره سربازی برادرش بهش نامه میده : سلام ، ما برای تو رفتیم خواستگاری ، زن گرفتیم ، خدا یک پسر بهت داده !! اسمش شهرامه ، زنت خراب بود طلاقش دادیم. مهرشو گذاشت اجرا پلیسا دنبالتن. مواظب خودت باش
یک دستگاه الاغ مدل بالا تیپ قاطر سم اسپرت ارتفاع تا زانو دارای کارت یونجه مصرف صدی یه مشت علف ! گردن هیدرولیک دزدگیر مجیک جفتک پالان چرمی بوق عرعر بلبلی طوسی متالیک فروشی محصول ۲۰۱۲ شرکت غضنفر
مطالعات انجام شده نشان می دهد 89 % بی وفایی ها به علت کمبود شارژ است!
روز جهانی توالت بر شما توالت بازها و محبان فراغت در تالار اندیشه تبریک باد
دختره به پسره میگه اگه میخوای باهات باشم باید خرجم کنی الان پسره یک ماهه رفته روستا خر جمع کنه
محققان ایرانی بر این باورند که 132495749 ایرانی مبتلا به تنبلی هستند، چون حتی این شماره رو کامل نمی خونن
غضنفر تو صاف نانوایی بود که نانوا میگه نذار دیگه پشت سرت کسی
وایسه ،بهش نون نمیرسه
غضنفر هم هرکی میاد میگه جلوی من وایسا اون پشت سر من
نون بهت نمیرسه.
تست هوش از غضنفر ...فرق بلال و خیار چیست؟
شباهت بلال و خیار چیست؟
هیچکدامشان در «تایتانیک» بازی نکردند
چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبیلیو، سه تا دبیلیو میگذارند؟
چون کار از محکمکاری عیب نمیکنه
برای قطع جریان برق چه باید کرد؟
باید قبض آن را پرداخت نکرد
ادامه مطلب ...
یه دوست پسر هم نداریم با وضع فجیع برم بیرون همه بگن تو چرا این شکلی شدی بگم اونی که باید بپسنده پسندیده
یه دوست پسر هم نداریم قاصدک ببینیم بپریم روش بگیم وای ازش خبر آورده
یه دوست پسر هم نداریم شارژ ایرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود به خودم زنگ بزن
یه دوست پسر هم نداریم بگه چه خبر عزیزم بگیم داری بابا میشی
یه دوست پسر هم نداریم هی بهش بگیم من ۶ تا خواستگار دکتر دارم زود باش تکلیف منو روشن کن
یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم
ادامه مطلب ...
این که می گویند در ازدواج، تقدیر نقش اصلی را دارد واقدامات شما، تا قسمت نباشد، به جایی نخواهد رسید، کاملا درست است.
فرض کنید مریم بخواهد برای بازکردن بختش، خود وارد عمل شود.او تصمیم می گیرد به سراغ دوستان متاهلش رفته وازآنها بپرسد چطور شد که ازدواج کردند، آن گاه همان اقدامات را به عمل بیاورد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
مریم: شهرزاد جان! چه شد که با محمد ازدواج کردی؟
شهرزاد: خوب … می دانی که محمد همکارم بود… راستش من از او خوشم می آمد و سعی کردم با محبت و توجه، نظرش را جلب کنم…
{ مریم به پسر موردعلاقه اش در محل کار: پنجره را ببندید، خدای ناکرده سرما می خورید!
همکار : اصلا دوست دارم سرما بخورم تا دوست دخترم بیشتر نازم را بکشد. به شما ربطی دارد؟! (زیر لب) دخترهای این دوره و زمانه چقدر پر رو شده اند! }
ادامه مطلب ...
زن بودن در جامعه ؟ فرهنگ
مسافر کناری مدام خودش را رویم می اندازد ، دستش را در جیبش می کند و در می آورد ، من به شیشه چسبیده ام اما هر قدر جمع تر می شوم او گشادتر می شود .. موقع پیاده شدن تمام عضلات بدنم از بس منقبض مانده اند درد می کنند ….
*(تقصیر خودم بود باید جلو می نشستم ..!!!)
ادامه مطلب ...علی:خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟
دانیال: خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن.
علی:آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم.
وای که چه موهای لختی داره پارمیدا.
آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط
عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا
چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم
از توی بغلم تکون ...
دانیال: ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست!