اتفاقهایی هست که حسرت آن تا همیشه باقی میمانند مثل حسرت یک بار دیگر بوسیدن دستان مادر …
*** جملات تکان دهنده ***
عطر های گرون قیمت رو ول کن ، آدم باید بوی اعتماد بده …
*** جملات تکان دهنده ***
زندگی
چه با خلاف
چه بی خلاف
چه برخلاف
میگذرد …
طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ
کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب
بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی)
مترو:تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار
مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج
فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز .
مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.
روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .
تجربه: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .
مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند .
پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.
شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد .
ادامه مطلب ...عروس عادی:
با اجازه بزرگترها بله …….. (اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه)
عروس لوس:
بع……….له
ادامه ……..
عروس زیادی مؤدب:
با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،…، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، … ،
مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، … ، …
(این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن)…!
ادامه مطلب ...یه استاد دانشگاهی بود هر سری میومد سر کلاس به دختر خانمها تیکه می انداخت. یه روز دخترا تصمیم گرفتن با اولین تیکه ای که انداخت از کلاس برن بیرون...
قضیه به گوش استاد رسید
(میدونیدکه توسط عده ای از آقا پسرهای جان بر کف!!!!)
جلسه بعد استاد کمی دیر اومدسر کلاس و برای توجیه دیر آمدنش گفت:از انقلاب داشتم میومدم دیدم یه صف طولانی از دخترا تشکیل شده تعجب کردم رفتم جلو پرسیدم چی شده؟ دخترا گفتند:با کارت دانشجویی شوهر میدن!!!
دختر خانوم ها پاشدند که برن بیرون استاد گفت کجا میرید؟ وقتش تموم شد تا ساعت 10 بود!تمام کلاس رفت تو هوا!!!!!