اینم بیوگرافی من :
تو بیمارستان به دنیا اومدم
از بچگی بزرگ شدم
چند سال سن دارم
تو دوران کودکیم بچه بودم
با رفیقام دوست شدم
تو خونمون زندگی میکنم
بعضی شبا که میخوابم خواب میبینم
تا حالا نمردم و …
امیدوارم لحظات خوشی را در این وبلاگ داشته باشید.
ادامه...
با خونسردی از کنارش رد میشم
افرین........
میزدم زیز خنده
گریه شدید شدید
کاری نمیکنم-ولی خودشو تیکه پاره کنه باهاش حرف نمیزنم
واسه من پیش اومده!!!
۵تا سیلی خوابوندم دم گوشش...ولی باز دلم خنک نشد!!!